مادر شدن!
فرزندم
حسی دارم عجیب:
مثل حس جوجه عقاب در تلاش برای نخستین پرواز از بلندترین قله و هراس از نتوانستن
و بعد
شاد از پرواز و حس خوب بزرگ شدن
انگار جوانه ای که در نخستین دیدار خاک را از برگهایش میتکاند
حسی دارم عجیب:
مثل روز نخست مدرسه، مثل زنگ تفریح، مثل نمره بیست
کجا بودی؟
که اینقدر منتظزت نشستم...
چقدر نگرانت بودم، دلواپس اینکه بیایی و من نباشم
قلبت را تپیدم،قلبم را تپیدی و بی آنکه ببینمت آمده ای...
چشم هایم نگران از فردا و من حس میکنم بزرگترین پیغام را به من داده اند
و اینک
در جشن نامگذاری تو
نام من نیز عوض میشود...
مادر
و من مادر میشوم...
نازنین دخترای من قربونتون برم من با وجود شما و با به دنیا اومدن شما نام زیبای مادر به من نسبت داده میشه .ممنونم ازتون که منو مامان کردین خیلی خیلی عاشقتونم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی