نازنینای مامانی بزرگ شدن
سلام جینگولیای مامانی خوبین جوجوهای من البته دیگه جوجو نیستین و کااااامل مشخص هست که رشد کردین و بزرگ شدین مامانی به سلامتی وارد هفته چهاردهم شدیم یعنی وارد چهار ماهگی شدیمو این ماه ایشالا با قطعیت کامل دکتر جنسیتتون رو میگه و منو بابایی با خیال رااااااحت براتون اسباب بازیو و لباس اینا میخریم وایی نمیدونین چه هیجان انگیزه وقتی میریم لباسای بچگونه رو میبینیم و چندتاشو انتخاب میکنیم و ولی اخر سر من نمیذارم بابایی بخره چون کامل مطمعن نیستم پسملین یا دخمل حالا از این حرفا بگذریم مامانی هنوز هیچی نشده خیلی خپلو شده شکمم طوریه که انگار شش ماهمه همه دارن تعجب میکنن البته اینم ناگفته نمونه که خیلییییی عذاب میکشم هم کمردرد دارم و هم پاهام درد میکنه شدید امیدوارم اینارو که مینویسم وقتی بزرگ شدین و اومدین وبتون و اینارو خوندین بدونین که مامانی چقدر عذاب کشیده و ناراحتی داشته تو بارداریش اخه نفسای من شما دوتایین و برا همین من خیلی سنگینم جیگرای من اگه یروزی اومدین وبتون و خوندین قدر منو بدونینا باشه فدای هردوتاتون بشم من!شکمم به قدری باد کرده نگو امیدوارم تپل مپل باشین و وقتی بدنیا اومدین مامانی رو شاد کنین چون من هر چیزی میاد میخورم تا رشد شما خوب باشه و وزن گیریتون عالی باشه چون شما دوتا جوجو هستین معمولا دوقلوها یکم ظریف تر از یدونه نینی ها هستن ولی ایشالا خوب خوب رشد کنین و تپل باشین
من الان کامل که نه ولی تا حدی که حس کنم تو شکمم یه موجودی هست حرکاتتونو حس میکنم از این هفته بیشتر احساستون میکنم و انگاری تو شکمم یه حبابی داره میترکه حس خیلی خوبیه و از اینکه حستون میکنم احساس خیلی خوبی دارم میبوسمتون نانازی های من البته اینم اعتراف کنم که بابایی هم بیش از حد هیجان داره و هر چیزی که گاها من میخورم و احساس میکنه برا شما ضرر داره زودی از دستم میگیره و نمیذاره بخورمشون منم بهت زده یه چیز دیگه میخورم اخه کلیییی شکمو شدم خدا میدونه تا اخر بارداری چند کیلو میشم خوب دیگه مم برم ناهارمو بخورم و کلی باشما بازی کنم بازم میامو برا شما عزیزام مینویسم قربونتون برم من میبوسیمتون نانازی های مامان و بابا.